ایسنا نوشت: داریوش مهرجویی با ابراز امیدواری نسبت به افزایش کیفیت فیلمها و بهبود وضعیت فیلمسازها گفت: آروزی بزرگم برای سینمای ایران این است که سیستم نظارت در این عرصه کمتر سختگیری کند تا راه برای شکفتن استعدادهای جوان بیشتر باز شود.
مهرجویی که پنج سال از ساخت آخرین فیلمش «اشباح» میگذرد، همچنان درصدد ساخت فیلم جدیدش با نام «سنتوری، مرد پاییزی» است که بارها خبرهای متفاوتی از آن در رسانه ها منتشر شد. او علت تاخیر در کلید زدن این فیلم را اینطور عنوان میکند: «یک سال است که منتظریم عوامل را در کنار هم جمع کنیم تا این پروژه شروع شود ولی متاسفانه هرکدام به سمتی پرواز میکنند و این سریالها هم که آنها را میقاپند. این مسائل سبب شده ما در هماهنگ کردن عوامل ساخت، مشکل داشته باشیم ولی امیدوارم اینها را زود برطرف کنیم.»
البته به نظر می رسد او نسبت به وضعیت فعلی سینما بویژه به لحاظ اقتصادی چندان خوشبین نیست و درباره جریان فیلمسازی امروز سینما میگوید: «تا مدتی پیش که جریان سینما و فیلمسازی و بخصوص نمایش فیلمها با آن فروشهای میلیاردی بسیار خوب و حیرتآور بود ولی بعد از گرانیهای بی سابقه و زیاد شدن قیمت ارز اوضاع فیلمسازی هم مثل هر رشته و کار اقتصادی دیگر لطمه خواهد دید و البته شاید دوستان فیلمساز همچنان به فعالیت خود ادامه دهند.»
کارگردان فیلم «گاو» که به عنوان یکی از پیشگامان جریان نوین سینمای ایران بسیاری از آثارش را متاثر از ادبیات معاصر ایران ساخته است، کم شدن این ویژگی را در سینمای امروز نه برعهده فیلمسازان میداند و نه ناشی از کمفروغ شدن ادبیات معاصر ایران: «مسئله این است که اغلب فیلمسازان از خواندن آثار بزرگ و ارزنده ادبیات ایران و جهان غافلند و توجهی به آنها نمیکنند. از طرف دیگر نویسندههای ما نیز چندان چیزی از سینما و تاریخ و تحولاتش، فیلمنامهنویسی و طراوت و مدرن بودن آن نمیدانند و توجهی به آن نمیکنند و اینها همه در آنچه امروز تولید میشود تاثیرگذار است.»
مهرجویی درادامه درباره استقبال از فیلمهای کمدی که برخی از آنها حتی در سطحی سخیف هم فروش خوبی دارند و همچنین میزان تنزل سلیقه مخاطبان بیان می کند: «این وضعیت و واکنش تماشاگران امر تازه ای نیست؛ قبل از انقلاب و قبل از ظهور موج جدید فیلمسازان جوان هم همین بساط برپا بود که آقای کاووسی آن را فیلمفارسی یا فیلم آبگوشتی میدانست و همانها بازار فروش فیلم را به تمامی قبضه کرده بودند. حالا هم همانطور است چون عامه مردم به سطحی نگریستن عادت کردهاند.»
او به نقش ممیزیها هم اشاره دارد و به عنوان کسی که تعداد زیادی از آثارش از دم تیغ ممیزی گذشتهاند تاثیر این ماجرا را در تغییر روند فیلمسازی کارگردانان و نوع فیلمهایی که این روزها تولید میشود بسیار زیاد میداند و تاکید دارد: «اصلا این توسعه بیدریغ فیلمهای مبتذل را باید مدیون سانسور شدید و گاه بیرحم آن دانست.»
این کارگردان در طول سالها فیلمسازی خود با بازیگران متعددی کار کرده که در میان آن ها تعداد حضور برخی چهرهها بیشتر بوده است. مهرجویی بیشترین میزان همکاری را با مرحوم عزت الله انتظامی داشت که در ۱۰ فیلم از او دعوت به بازی کرده بود و بعد هم زندهیاد خسرو شکیبایی با ۶ فیلم در رده دوم بود.
او میگوید: اینها بازیگران حرفه ای بودند، زیرپوستی کار میکردند و به کارشان علاقه داشتند و سرسپرده بازیگری بودند. البته در کنار این دو، بیتا فرهی، لیلا حاتمی و گلشیفته فراهانی هم بازیگران زیرپوستی درجه یکی بودند که با آنها کار کردم.
او برای سینما هم آرزویی دارد: «آرزو می کنم وضعیت فیلمسازها و کیفیت فیلم ها بیشتر شود و جوانها با استفاده از تجربه قدیمیها و فیلم های خوب سینما آثار باکیفیتی بسازند و نیز آرزوی بزرگم این است که سیستم سانسور و نظارت ما در سینما قدری کوتاه بیاید و اینقدر سختگیری نکند تا راه برای شکفتن استعدادهای جدید باز شود نه اینکه از ادامه راه آنها جلوگیری شود.»
او در آخر به فیلم «الموت» خود که سالها مفقود شده بود اشاره میکند و از یک مژدگانی برای گمشدهاش خبر میدهد: «این فیلم یک بار گم شده بود که همه جا را گشتیم و آن را پیدا کردیم ولی بعد برای انجام یکسری کار آن را به پخشکننده دادیم تا آماده کند که ایشان هم قول داد بعد از برگشت از سفری که داشت رسیدگی کند، ولی بعد از مدتی فهمیدیم از آن مکان رفته و فیلم الموت هم دود شد و به هوا رفت و هرجا را که گشتم دیگر آن را پیدا نکردم. در واقع دو حلقه فیلم ۱۵ میلیمتری با دو حلقه صدای ۱۷.۵ را در یک جعبه بزرگ با چسب بندی زیاد تحویل داده بودیم و روی آن هم نوشته بودیم، الموت یا سیاحت در ایران از داریوش مهرجویی. اما الان از همینجا علام میکنم هر کس این فیلم را پیدا کند و از طریق آقایان درمیشیان یا حنیف سروری تحویل دهد مژدگانی دریافت میکند.»