آگاهی از سرنوشت افرادی که در نخستین فیلم ایرانی جلوی دوربین رفتند جالب توجه است. اکثر علاقهمندان سینما میدانند «دختر لر» نخستین فیلم سینمای ایران است اما بیشترشان از سرنوشت بازیگران آن اطلاعی ندارند. سایت فرادید در گزارشی به این موضوع پرداخته است.
ایران از سالهای اولیه تاریخ سینما در این هنر وارد شد و ۸۵ سال پیش اولین فیلم ناطق سینمای ایران یعنی «دختر لر» به کارگردانی اردشیر ایرانی پا به عرصه گذاشت.اردشیر ایرانی فیلمهایش را در هند میساخت و در ایران عرضه میکرد. این ساخت فیلم در هند، در لهجه بازیگران فیلم مشهود است. در فیلم دختر لر ما داستانی را میبینیم که ذکر دلدادگی گلنار و جعفر است.
فضای داستان خوزستان است. جعفر که مأمور دولتی است در راه خوزستان در یک قهوه خانه با گلنار آشنا میشود. پدر گلنار تاجر بوده و در حمله قلی خان راهزن و ایادیش در غارت شهرشان اسیر دزدان شده و حالا کار گلنار به رقاصگی در قهوه خانه بین راه خوزستان کشیده شده است. جعفر و گلنار به تدریج به هم علاقهمند شده و به کمک یکدیگر محل اختفای قلی خان و یارانش را یافته و آنها را گرفتار میکنند و به شرارت در این منطقه خاتمه میدهند.
روحانگیز (صدیقه) سامینژاد اولین بازیگر زن سینمای ناطق ایران است. او متولد ۱۲۹۵ در شهرستان بم کرمان است. ۱۳ ساله بود که ازدواج کرد و در استودیو امپریال مشغول کار شد و با همسرش راهی هندوستان شد. روحانگیز یک سال پس از دختر لر در فیلم شیرین و فرهاد نیز نقشآفرینی کرد.
سامینژاد در دختر لر حجاب نداشته است این امر باعث انتقاد زیاد از او شد این امر مشکلات خانوادگی هم برای او ایجاد کرد. او از سختیهای بعد از اکران فیلمهایش در مستندی به نام «سینمای ایران از مشروطه تا سپنتا» گفت که در ۱۳۴۹ ساخته شده بود.
بخشی از این سختیها از زبان او این بود که به دلیل مشکلات پیش آمده همه جا همراه با محافظ میرفته تا مبادا مردم به او سنگ پرتاب کنند. روحانگیز این خاطرات را همراه با اشکهایی بیان میکرد که راوی این مصائب بود.
بازیگر مقابل سامی نژاد در اولین فیلم ناطق ایران، عبدالحسین خان شیروانی معروف به سپنتا بود. او شاعر، نویسنده و روزنامهنگار بود که در نیمه دوم دهه ۱۳۰۰ با هدف تحقیق در زمینه هنر و فرهنگ ایران باستان به هند رفت. او در نهایت تصمیم گرفت وارد دنیای سینما شود و این کار را با نوشتن فیلمنامه «دختر لر» انجام داد.
سپنتا پس از نوشتن فیلمنامه «دختر لر» سامینژاد را برای بازی در نقش گلنار انتخاب کرد و در نهایت خودش نیز به نقش جعفر ظاهر شد. انتخاب سامینژاد بیشتر به این خاطر بود که هیچ زنی قبول نمیکرد جلوی دوربین برود، چرا که آن زمان زنان در حجاب کامل بودند. ضمن اینکه خیلیها استعداد این کار را نداشتند.
سامینژاد بازی در «دختر لر» را پذیرفت و با سپنتا قراردادی چهل روزه امضا کرد، اما به دلیل نهایی نبودن فیلمنامه، دیالوگها و امکانات فیلمبرداری، کار ساختن فیلم هفت ماه طول کشید. ضمن اینکه سپنتا به خاطر لهجه غلیظ کرمانی سامینژاد ناچار شد داستان «دختر لر» را به گونهای تغییر دهد تا موضوع آن مربوط به ایالات و قدرت حکومت مرکزی ایران باشد.
در نهایت «دختر لر» پس از مشکلات بسیار آبانماه سال ۱۳۱۲ در سینما مایاک و سپه که دو سینمای معروف آن زمان تهران بودند، به نمایش عمومی درآمد و مورد استقبال قرار گرفت.
استقبال از فیلم غیرقابل پیش بینی بود. همین استقبال نجات بخش صنعت نوپای سینمای ایران شد. بی گمان بازی دختر جوانی با لهجه غلیظ کرمانی در نقش گلنار دختر لر خوزستانی که دلاورانه با راهزنان میجنگد، در فروش بی نظیر این فیلم موثر افتاده بود.
سرانجام دو بازیگر اصلی دختر لر
سامینژاد سه بار ازدواج کرد، ولی هر سه ناموفق بود و او پایان عمرش بدون فرزند و تنها بود. او در ۱۳۷۶ در سن ۸۱ سالگی در تهران درگذشت. او پس از بازگشت به ایران تحصیلاتش را ادامه داد و پرستار شد و دیگر در سینما فعالیتی نکرد.
سپنتا نیز در ۱۳۴۸ در اصفهان درگذشت و در آرامگاه خانوادگیاش به خاک سپرده شد. از او آثار بسیاری مانده که همگی مرتبط با سینما نیست چراکه او دلمشغولیهای بسیار دیگری نیز داشت. از آثار او میتوان به مجموعهٔ سخنوران دوران پهلوی و مجموعه اشعار ملی ایران اشاره کرد.