ابتکار نوشت: از جمله ادعاهایی که این روزها به گوش میرسد کمبود بازیگران جوان در سینمای ایران است. با نگاهی گذرا به فهرست بازیگران در فیلمهای جشنواره فیلم فجر که به نوعی ارزیابی سالانه سینمای ایران محسوب میشود، خواهیم دید که هر کدام از بازیگران نامآشنا در چند فیلم بازی کردهاند و از طرفی به ندرت چهره تازهای در فیلمها معرفی میشود.
در جریان گفتوگو با یکی از بازیگران زن از فیلمی که در آن نقش یک دانشجو را بازی میکرد درباره تناسب سنش با این نقش پرسیدم، پاسخ داد: «شاید باورتان نشود خودم هم از بازی در نقش یک دانشجو خسته شدهام. چرا که از دوران دانشجویی من گذشته است و از آن حال و هوا فاصله گرفتهام. گویا تعداد بازیگرانی که در آن سن و سال هستند، کمتر وجود دارد.»
آنچه مسلم است سینمای ایران دچار کمبود بازیگر زن و مرد متولد دهه هفتاد است. این در حالی است که متولدین دهه 60 در جریان یک دوره استعدادیابی وارد سینما شدند و بسیاری از آنهای جزو چهرههای شاخص این عرصه هستند. بعد از این برهه زمانی تا امروز از همان چهرهها برای نقشهایی استفاده میشود که به لحاظ سنی از آنها کوچکتر هستند. به نظر میرسد نبود برنامهریزی برای ورود چهرههای جوان در حال حاضر کارگردانها برای انتخاب بازیگران بین فاصله سنی 17 تا 26 (متولدین دهه 70) با مشکلاتی مواجه هستند. در ادامه گزارشی درباره بررسی علل این روند تهیه شده است و با صاحبنظران این حوزه گفتوگو کردیم.
سهم متولدین دهه 70 در سینمای ایران
بازیگرانی نظیر باران کوثری، ترانه علیدوستی، هدی زینالعابدینی، پگاه آهنگرانی، افسانه پاکرو، سارا رسولزاده، بهاره کیانافشار، الناز شاکردوست، نگار جواهریان، طناز طباطبایی، پریناز ایزدبار، امیر جدیدی، ساعد سهیلی، مهرداد صدیقیان، حامد کمیلی، میلاد کیمرام، نوید محمدزاده، نازنین بیاتی، گلاره عباسی، مصطفی زمانی، صابر ابر، مینا ساداتی، مونا احمدی، الناز حبیبی و سیاوش خیرابی بخشی از متولدین دهه 60 هستند که در اکثریت تولیدات سینمایی حضور دارند. در مقابل ماهور الوند، علی شادمان، ترلان پروانه و ارسلان قاسمی از جمله بازیگران شناخته شده متولدین دهه 70 هستند. تعداد اندک بازیگران بین 18 تا 26 سال سوال برانگیز است.چرا که روند معرفی چهرههای جدید در سینمای جهان نشان از پویایی آثار تولیدی کشورها دارد. بنابراین چه چیزی باعث شده است که سینمای ایران به این مهم توجهی نشان ندهد؟
سینما در دورههای گذشته گلخانهای بود
علی سرتیپی تهیهکننده فیلمهای «ورود آقایان ممنوع» و «ردکارپت» دلیل تعداد اندک بازیگران جوانتر در فیلمهای سینمایی و استفاده از بازیگران نام آشنای دهه 60 را اینگونه بیان کرد: «مهمترین دلیلی که سرمایهگذاران و تهیهکنندگان به دنبال بازیگران چهره میروند، تضمین کردن سرمایه در سینما است. یعنی اگر شرایطی داشتیم که برگشت سرمایه فیلمها تضمین میشد، قطعا ریسک میکردیم و از بازیگران جوان استفاده می کردیم. اگر فیلمها بیمه میشدند و تعداد سالنهای نمایش برای اکران گسترده فراهم میشد، در خارج کشور نمایش داشتیم، همچنین قاچاق دیویدی و سیدی را نداشتیم، و میتوانستیم فیلمهایی که در اکران شکست خوردهاند را راهی نمایش خانگی کنیم و «وی ا دی» و تبلیغات در سطح وجود داشت، به عنوان یک تهیه کننده ریسک میکردم و بازیگران جوان را معرفی میکردم. این کاستیها باعث میشود تهیهکننده و سرمایهگذار محافظهکار شود که مبادا سرمایههایی که برای تولید یک فیلم در نظر گرفتهام با چهرههای جدید از دست بدهم. این درحالی است که انتخاب بازیگران چهره در یک فیلم باعث میشود تهیهکننده و سرگروه سینمایی بهتری نصیب فیلم شود.»
سرتیپی درباره اینکه چرا تهیهکنندگان در دهههای اخیر ریسک معرفی بازیگر جدید را قبول میکردند، میگوید: «سینمای ایران در دهههای پیش از این به نوعی گلخانهای بود. وام و سوبسیت داده میشد، تعداد تولیدات سینمایی کمتر بود و امکاناتی را در اختیار فیلمساز قرار میدادند. در حال حاضر امکانات محدودی داریم و در عین حال هزینههای تولید بسیار بالا رفته است. در نتیجه تهیهکننده دهه 90 با دهه 60 و 70 دیدگاههای متفاوتی دارند.»
او درباره چشماندازی که سینما در دهههای پیشرو که بازیگران جوان و چهره ندارد، توضیح میدهد: «مشخصا این بحرانی است که دیر یا زود با آن مواجه خواهیم شد. امیدوارم مسئولان ارشاد به این حوزه ورود کنند و به وسیله تلویزیون و تئاتر چهرههای را تربیت کنند تا بتوانند وارد سینما شوند.
دنبال کلههای فیلم هستند
سامان سالور کارگردان فیلمهای « چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» و «تمشک» درباره نسبت اندک بازیگران متولد دهه 70 به دهه 60 توضیح میدهد: «موضوعی که عنوان شده است متاسفانه یکی از مهمترین معضلات سینمای ایران است. اگر بخواهیم جزئیتر صحبت کنیم حتی نسبت بازیگران مرد به زن هم کمتر است. به گونهای که برای انتخاب بازیگر جسور و با استعداد مرد دچار مشکل میشویم. زمانی بود که تئاتر و کلاسهای بازیگری در معرفی بازیگران نقش تاثیرگذاری داشتند اما در حال حاضر در تئاتر هم در راستای تامین سرمایه از چهرههای محبوب و مشهور استفاده میکنند که به اصطلاح مردم را به سالن بکشند. با این تفاسیر اگر کارگردان هم جسارت همکاری و معرفی بازیگر جوان و جدید را داشته باشد،
تهیه کننده زیر بار نمیرود. جسارت در فیلمسازی نه تنها در حوزه انتخاب بازیگر بلکه در فیلمنامه و کارگردانی از بین رفته است. از زمانی که دوست نازنینم و کارگردان کاربلد سینمای ایران، اصغر فرهادی در سطح جهانی به موفقیت رسید، متاسفانه با سونامی فیلمهایی روبهرو شدهایم که شبیه هم شدهاند. در شرایطی که جسارت تولید فیلمهای متفاوت وجود ندارد، تهیهکننده و سرمایهگذار زیر بار معرفی چهره جدید نمیرود. این حرف را کسی به شما میگوید که حداقل چند بازیگر جدید به سینما معرفی کرده است یا اگر در فیلمهای دیگری بازی کردهاند در آثار من دیده شدند. متاسفانه در حال حاضر نمیتوانم چنین ریسکی کنم. فضای سینما بسته است و همه به دنبال بازگشت سرمایه هستند. تا اندازهای که تهیهکننده قبل از هر چیز میپرسد بازیگران فیلم چه کسانی هستند؟
بنابراین اگر کارگردان هم بخواهد صبوری کند و بازیگر با استعداد و پر انرژی را معرفی کند، تهیهکننده و سرمایهگذار مخالفت میکنند. همچنین در مرحله بعد از سرمایهگذار، با صخره بزرگی به نام سینماداران و پخشکنندگان مواجه میشویم. واقعیت این است که در این سالها اصطلاحی مد شده است که کلههای فیلم چه کسانی هستند؟ در واقع کلههای فیلم، چهرههایی هستند که تماشاگر را به سالن میآورند.»
او در ادامه میگوید: «منِ سامان سالور با این جریان مقابله کردم و دو سال فیلم نساختم. معتقدم این روند راه به جایی نمیبرد مگر اینکه مجبور به ساخت فیلمهایی بشوم که دوستشان ندارم یا به جای آب کر به آب جاری وصل باشم. سینما این روزها گران شده است. شرایطی که بازیگران جدید را به سرانجام برسانیم فراهم نیست. در این میان آموزشگاهها وکلاسهای بازیگری فارغ از کیفیت به دنبال چهره هستند تا هنرجو جذب کنند. در مواردی فراخوان بازیگری میدهند که پول بدهید، در کلاسها شرکت کنید تا بتوانید در یک یا دو سکانس از سریال و فیلم چهرههایی که تدریس میکنند، بازی کنید. این کار یک نوع بدعتگذاری است، وظیفه کلاسهای بازیگری تربیت بازیگران است نه اینکه به این شکل جیب مردم را خالی کنند.» سالور در پایان اضافه کرد: «در شرایطی افرادی با ساختن دابسمش معروف میشوند و در برنامههای تلویزیون یک برنامه 2 ساعته به آنها اختصاص داده میشود، جای تعجب نیست که به زودی با نبود بازیگران جوان و حرفهای مواجه شویم. متاسفانه کسانی مثل من در سطح کلان تصمیمگیرنده نیستند. روابط درون سینما این روند را ایجاد کرده است که به زودی ضربه آن را خواهیم خورد.»