فریدون جیرانی از فیلم جدیدش که برخلاف پیشبینیها خوب فروخت سخن گفت و تاکید کرد: وقتی آدم یک شکست میخورد (در فیلم قبلی خوابزده) به شرط آنکه بپذیرد که شکست خورده است و تصمیم بگیرد که آن را جبران کند، موفق میشود.
فریدون جیرانی که همزمان با اکران «خفهگی» در ایسنا حاضر شده بود، دربارهی اینکه آیا نگرانی ندارد از اینکه فیلم «خفگی» چون به روال مرسوم فیلمهای گیشهای و عامهپسند نیست به مرور با افت فروش مواجه شود؟ گفت: به نظرم مخاطب سینما تغییر کرده است؛ بازخوردها و ارزیابیهایی که مدیران سالنها از اکران فیلم به من دادهاند، حاکی از رضایت مخاطبان است. البته هر فیلمی مخالفانی هم دارد اما میزان استقبال تماشاچی نشان میدهد که مخاطبان راضی، بیشتر از مخاطبان ناراضی هستند البته تماشاگر سینمای ایران، تماشاگر گستردهای نیست و به نظرم نسل متولد دهه هفتاد با فیلم «خفهگی» ارتباط بهتری برقرار کرده است بنابراین گستره تماشاگران زیاد نیست تا بتوان خیلی پیشبینی داشت.
جیرانی در ادامه در پاسخ به این نقطه نظر که تبلیغات خوب و متفاوت فیلم «خفهگی» به فروش آن کمک کرده است، پاسخ داد: در واقع میتوان گفت که تبلیغات، فیلم را خوب جا انداخته است و معتقدم فیلم با تبلیغات شناخته و مطرح میشود اما بعد از دیدن فیلم دیگر تماشاچی است که با تعاریفش از فیلم به تماشاچی بعدی میگوید که به دیدن فیلم برود یا نه!
کارگردان «خفگی» در پاسخ به این انتقاد که برخی معتقدند از روزنامه سینما و کانال تلگرامی ـ که دیگران از این امکان برخوردار نیستند ـ بهرهمند شدهاید و این تریبونها در فروش فیلمتان تاثیر گذاشته است، گفت: به نظرم امروزه روزنامه مثل گذشته اهمیت ندارد. در واقع تبلیغاتی که دفتر پخش و بیلبوردها در معرفی این فیلم انجام دادند در دیده شدن فیلم کمک کرد. روزنامههای کاغذی و ورقی که تیراژ زیادی ندارند فقط بر روی فضای داخل سینما تاثیر میگذارند، به نظرم مهمترین کاری که انجام شد، تبلیغات گسترده فیلم بصورت بیلبورد قبل از آغاز اکرانش بود.
به نظرم باید برای فیلمهای متوسطی که از قبل روی آنها حساب باز نمیکنند، تبلیغات انجام شود. خیلی از فیلمها پیش از اکرانشان معروف هستند مثلا بازیگر مطرحی مثل رضا عطاران در آن حضور دارد یا کارگردان مطرحی فیلم را ساخته و فیلم قبلیاش هم فروش خوبی داشته است به این ترتیب خودش به اندازه کافی تبلیغ اولیه دارد ولی فیلمهای متوسط که حدود ۸۰ درصد از سینمای ما را تشکیل میدهند نیاز به جا انداختن بواسطه تبلیغات دارند.
خوشبختانه شرکت پخش فیلم ما به این علت که تازه کار بود، نیاز داشت تا موجودیت پیدا کند، این نیاز باعث شد که فیلم ما را در نظر عموم مردم جا بیاندازد. این در حالی است که اگر در یک پخش بزرگ میرفتیم، ممکن بود زمان اکران زودتری برای ما میگرفت ولی این تبلیغات انجام نمیشد. در واقع در سینمای ایران، نکته مهم این است که شما بتوانید فیلم متوسط را به فروش مطلوب برسانید. فیلم «خفگی» قبل از اکران از نظر خیلیها فیلمی بود که میگفتند به سختی شاید به فروش یک میلیاردی برسد.
جیرانی در پاسخ به اینکه چرا در ابتدا نام این فیلم در مقطع جشنوارهی فیلم فجر جزو فیلمهای پیشنهادی هنر و تجربه بود؟ توضیح داد: در آن مقطع آقای علمالهدی (مدیر گروه هنر و تجربه) به من زنگ زدند و گفتند که سبک ساخت این فیلم به هنر و تجربه میخورد، من هم قبول کردم و به احترام آنها فیلم را به «هنر و تجربه» دادم ولی بعد اکران در آن گروه منتفی شد. نکته اینجا است که پیشبینی خوبی برای استقبال از این فیلم، برخی سینماداران و پخشکنندگان نداشتند و آن را به عنوان یک رقیبی که میفروشد به حساب نمیآوردند، جز چند نفری که از جوانان سینمای ایران بودند و بعد از نمایش گفتند که این فیلم میفروشد ولی بقیه میزان فروشی که پیش بینی کرده بودند نهایتا یک میلیارد و ۵۰۰ بود و حتی بعضیها رقم پایینتری پیشبینی کرده بودند.
در بخش دیگری از گفتوگوی ایسنا با فریدون جیرانی؛ او در پی این اظهارنظر که- "فیلم قبلیتان «خوابزده» خیلی موفق نبود و حتی جایی گفتهاید که از ساخت آن پشیمان هستید؛ حالا بعد از آن فیلم با موفقیت «خفهگی» برگشتید و سالها قبلتر بعد از شکست «صعود» البته با فاصله طولانیتر با موفقیت فیلم «قرمز» به سینما برگشتید؛ به نظر تاریخ برایتان تکرار شده است
بله تاریخ تکرار شده است. من نمیخواستم "خواب زده" را بسازم. من دو فیلم توقیفی "قصه پریا" و "من مادر هستم" را داشتم و با مشکلات زیادی پروانهاش را گرفتم چون سکانسهای زیادی از آنها حذف شد. بعد از آن تا حدود یک سال به من پروانه ساخت نمیدادند.
آقای شمقدری در مقطع اول حضورشان در معاونت امور سینمایی نگاه باز و بهتری داشتند ولی در مقطع دوم که فشارها به آنها وارد شد، اینطور نبود. در آن مقطع یک شورایی برای تصویب فیلمنامه در جامعه صنفی و ارشاد تشکیل شد، این فیلم نامه از جامعه صنفی بیرون آمد ولی در ارشاد دچار مشکل شد و تقریبا ۶ ماه امروز، فردا کردند.
من به تدریج فهمیدم که اینها به من پروانه نمیدهند. می خواستم برای فیلمنامه «خانم» که سه اپیزود بود و در نهایت تینا پاکروان آن را ساخت، پروانه بگیرم حتی با عوامل فیلم صحبت کرده بودم و امکانات مالی هم جمع شده بود که من ساخت فیلم را به سرعت شروع کنم ولی پروانه ساخت ندادند.
در همان مقاطع آقای سیفیآزاد یک قصهای را که من برای شان تعریف کرده بودم به یک طرح تبدیل کرد و گفت اگر من برای آن پروانه ساخت بگیرم و تهیه کننده باشم آن را میسازی؟! که در نهایت من هم قبول کردم.
سپس ایشان از ارتباطاتش استفاده کرد و توانست پروانه ساخت "خوابزدهها" را بگیرد. البته منت زیادی هم بر سرش گذاشتند و درنهایت ما بین ساختن و نساختن آن تصمیم گرفتیم که «خواب زده» را بسازیم. ولی اگر من لحن فانتزی فیلم را دنبال کرده بودم خیلی بهتر از آب در میآمد اما متاسفانه من لحن اجتماعی آن را دنبال کردم که اشتباه بود، درحالیکه میتوانستم مثل یک کمدی رمانتیک همچون «صورتی» یک لحن اجتماعی کمدی بگیرم اما آن را فانتزی ندیدم و فیلم هم درنیامد.
کارگردان «سالاد فصل» در ادامه دربارهی اینکه آیا اتفاقات و عدم موفقیت «خوابزده» باعث شد سراغ نوع سینمای خاصی همچون «خفهگی» بروید، گفت: وقتی آدم یک شکست میخورد به شرط آنکه بپذیرد که شکست خورده است و تصمیم بگیرد که آن را جبران کند، موفق میشوند. فرد باید اشتباه خود را تصحیح کند و به همان سمت که دوست دارد برگردد.
جیرانی در پاسخ به اینکه به نظرش در کارنامه هنریاش چند شکست وجود دارد، خاطرنشان کرد: به غیر از "خوابزدهها" و "صعود"؛ "ستارهها" و "پارک وی" با این که فروخت ولی به نظر من شکست بود و نباید "ستارهها" را به صورت سه فیلم میساختم و "پارک وی" هم آن چیزی که من انتظار آن را داشتم، نشد.
اما فیلم «خفهگی» بزودی در اولین حضور جهانیاش در جشنواره شبهای «سیاه تالین» به نمایش درمی آید، فریدون جیرانی که پیش از این فیلم «شام آخر» ش در فستیوال قاهره حضور داشت و جایزه بهترین بازیگری زن را گرفت و فیلمهای دیگرش حضورهای جشنوارهای نداشتند، در پاسخ به اینکه "به نظر شما برای حضور جهانی فیلمهایتان برنامهای ندارید، مخصوصاً در زمان ساخت؟ گفت: نه من فیلمسازی نیستم که به برخوردهای جهانی توجه داشته باشم. من فیلمساز تنه سینما، در واقع «بدنه سینما» و فیلمساز مردم و مخاطب عام هستم ولی برای ساخت این فیلم تصورم این بود که بهگونه دیگری نگاه کنم.
این کارگردان که در برخی اظهارنظرهایش گفته است که برای ساخت فیلم "خفهگی" خیلی فیلم دیده است، در پاسخ به اینکه نگران نبوده است که اتهام کپیبرداری به فیلمش بخورد،گفت: من جزو تنها کارگردانهایی هستم که هر موقع از فیلمی برداشت داشته باشم، میگویم. اگر برداشت یا حتی پلانی را هم داشتهام آن را گفتهام. ابایی ندارم که بگویم از فلان فیلم تاثیر گرفتهام.
مثلا برای فیلم "شام آخر" هم گفتم که من فیلمم را با تاثیر از «آنچه خدا بخواهد» و فیلم «با عشق مردن» ساختم. من هر دو فیلم را دوست داشتم و از آنها تاثیر گرفتم. برای فیلم «خفهگی» هم حدود ۳۰ تا ۴۰ فیلم دیدم تا لحن آن را پیدا کنم و به دلیل تجربه در فیلم «پارک وی» به سمت سینمای فرانسه رفتم.
او در پاسخ به اینکه"پس تحت تاثیر فیلم خاصی نبوده است؟" گفت: نه، حتی دوستان یک فیلم آمریکایی را نام بردند که تو شبیه آن ساختهای ولی من اصلاً آن فیلم را ندیده بودم. فیلم "حرارت تن" را دیدم و دیدنش فقط برای این بود که لحن فیلم را پیدا کنم و به نتیجه رسیدم که به شیوه "پارک وی" نروم و فیلم را سرد کنم بنابراین از نوع تصویربرداری که سیاه و سفید است، معلوم شده است و من ابتدا تکرنگ میخواستم ولی فیلمبردار پیشنهاد سیاه و سفید داد.
جیرانی دربارهیاینکه کیفیت نمایش سینماها برای نمایش فیلم سیاه و سفید مناسب است، گفت: کیفیتها ضربه میزند به نمایش فیلم و این بستگی به سیستمهای خاص سینما دارد که مثلا سینما هویزه مشهد بهترین سیستم را دارد. من در بعضی سالنهای نمایش به خاطر کیفیت اکران هیچی از فیلم نمیدیدم.
کارگردان «خفهگی» در بخش دیگری از گفتوگوی ایسنا دربارهی گلایههای پولاد کیمیایی از کوتاه شدن نقشاش در «خفهگی» توضیح داد: پولاد کیمیایی حق دارد که شاکی باشد و گلایه داشته باشد. ولی در واقع شروع فیلم "خفهگی" را جوانی زد به اسم «پاشا» که سالها با او دوست بودم و قرار بود در یکی از فیلمهای من بازی کند. فیلمی به نام «عشق» قرار بود ساخته شود ولی به دلیل اینکه گریم مناسبی صورت نگرفت، فیلم ساخته نشد. بعد به سراغ این فیلم آمدیم و قرار شد سرمایه آن را جور کند ولی نتوانست کل سرمایه را پیدا کند و قسمت زیادی را تهیه کرد و قرار شد خودش نقش اول را بازی کند ولی بعد نوید محمدزاده آن را بازی کرد.
برای بازیگر زن هم انتخابهای متعددی داشتیم و در ابتدا هم قرار شد که بهاره رهنما در آن بازی کند ولی یک لحظه ترسیدم که سابقه کمدی او در یک فیلم جدی برخورد منفی ایجاد کند. بعد الناز شاکردوست آمد و قصه را برایش تعریف کردیم و منتظر ماند تا فیلمنامه آماده شود. تمام تیم من خیلی موافق آمدن الناز نبودند کما اینکه در «سالاد فصل» هم موافق حضور مهناز افشار نبودند، ولی با اصرار مشاورین و تصمیم نهایی خودم به این نتیجه رسیدم که الناز شاکر دوست در این فیلم بازی کند. فیلم برداری را با الناز شروع کردیم و در همان چند روز اول متوجه شدیم که او یک اتفاق خیلی خوب را راه انداخته است، سپس به این نتیجه رسیدیم که باید یک بازیگر دیگری هم داشته باشیم که به روند داستان کمک کند بنابراین نقش برادر را تقویت کردیم.
کارگردان «قرمز» درباره ی فروش فیلمهای کمدی و گیشه فیلمهای اجتماعی یادآور شد: بعد از انقلاب اسلامی کمدیها شروع کردند به فروختن و تازه ژانر معنا پیدا کرد. فیلمهایی را که خمسه، اکبر عبدی بازی کردند و خیلی هم فروختند ساخته شد و بعد سطح فیلم کمدی پایین آمد و جلوی تولید آنها را گرفتند. دوباره سطحاش بالا آمد ولی این به معنای آن نیست که فیلمهای دیگر نمیفروشد، شاید فقط به میزان کمدیها نفروشند. الان کمدیها رقم ۱۴ میلیارد دارند ولی فیلمهای دیگر اجتماعی خیلی فروش داشته باشند ۴ میلیارد است و باید شرایط خاص مثل "ابد و یک روز" یا "لانتوری" اتفاق بیفتد تا ۱۲ میلیارد بفروشد.
او دربارهی شرایط حفظ سینمای اجتماعی ایران در حالیکه برخی نمیخواهند پول دولتی بگیرند،گفت: سینمای ایران بین بازار آزاد و خصوصی، دولتی و غیردولتی، بین شعارها و واقعیتها گیر کرده است. هر مسوولی میآید دلش میخواهد بازار آزاد را رونق بدهد اما جایی به بنبست میخورد و نمیتواند شعارها را فراموش کند و مجبور است که دنبال آنها برود. بنابراین سینما بین اینها سرگردان مانده است و مثلا یک جاهای مثل اکران، آزاد عمل میشود ولی شورای پروانه ساخت دولتی است. عجیب است، این سیستم هم دولتی است و هم خصوصی. البته یک بخش خصوصی به شدت ضعیف هم در سینما هست اما آنچه که وجود دارد عین بخش خصوصی در خود کشور است و فقط شرایط کار کردن را سخت و پیچیده میکند.
جیرانی دربارهی اینکه با این وضعیت برای سینمای ایران میتوان برنامه ریزی بلندمدت داشت، گفت: الان به این فکر میکنند که برنامهریزی بلندمدت داشته باشند ولی اول باید در عرصه فرهنگ نقطهنظرها به هم نزدیک شود و به این نتیجه برسند که بازار آزاد میتواند تسهیل شرایط سینما را کند و حالت صنعتی خود را پیدا کند. البته من رسیدن به این موقعیت را خیلی بعید میدانم.
او دربارهی تاثیر تغییر مدیریت در وضعیت سینما گفت: مشکلات در سینما فراتر از تیم است. آقای حیدریان آدم پخته و باسابقهای است و سینمای ایران را میشناسد، اقای داروغه زاده هم باشعور و تحصیلکرده است و حتی وزیر هم آدم سالم و درستی است. مشکلات ما از داخل خود مشکلات کشور میآید. از اختلافنظرها و عقاید میآید. ما سلیقههای مختلفی در سینما داریم و هر مدیری که بیاید نمیتواند آنها را یکی کند.
مرز خودیها و غیرخودیها تحت تاثیر افکار عمومی مخدوش شده است و مثل سابق نیست. ممکن است یک عده به امکاناتی دسترسی داشته باشند که بقیه ندارند اما مرزها در حال مخدودش شدن هستند. در واقع فیلمسازان عرفی قدرت زیادی دارند و این اتفاق مهمی است که در دولت احمدینژاد رخ داد. الان هم گریزی نیست و دیگر نمیشود مانعی برای رشد فیلمسازان عُرفی ایجاد کرد، آن فیلمسازان در جایگاه خودشان میتوانند قدرت بگیرند و گروهی دیگر از فیلمسازان هستند که باید تغییراتی ایجاد کنند و باید درک زمانه را داشته باشند. چون شرایط قانونمندی شده نیست و قانونی حاکم نیست، سلیقه ۵ نفر در شورای پروانه ساخت، سینما را هدایت میکند و امکان دارد برنامهها و نظراتی از بالا به آنها اعلام شود.
این کارگردان دربارهی پروژهی بعدی فیلمسازی اش گفت: صحبتهایی شده ولی قطعی نشده است.فیلمنامهای نوشته شد اما به دلیل هزینه بالایی که داشته، ساخته نشد. آن فیلمنامه منتفی است ولی با تغییرات اندکی امیدوارم بتوانیم فیلمنامه جدیدی را شروع کنیم.
جیرانی که در سری اول «هفت» مجری این برنامه تلویزیونی بود دربارهی اینکه نبودن این برنامه سینمایی در این روزها آیا تاثیری در سینما گذاشته است،گفت: من بررسی دقیقی انجام ندادهام ولی دلم نمیخواهد که "هفت" تعطیل شود. هیچ برنامهای به عقب برنمیگردد. دورهها عوض شده است و اکنون نوبت نسل جدید است. به نظر من "هفت" با حضور آقای افخمی خنثی نبود. عدهای "هفت" با اجرای گبرلو را دوست دارند منم احساس کردم با حضور او نه تنشهای دوران اجرای ما وجود خواهد داشت و نه افخمی و ایشان میتواند «هفت» را در لاین وسط اداره کند.