سینمای ایران امسال رکوردی تازه در فروش ثبت کرده است که مدیون دو سه فیلم کمدی و یکی دو فیلم کودک است، اما این رکورد فروش موجب استخراج چند حکم و گزاره در سازمان سینمایی و دستگاههای متولی شده است که از آن بهعنوان دستاورد سینما نام برده و آن را بهحساب دولت جدید واریز میکنند که چه روزهای خوش و بهاریای را برای سینمای ایران رقمزدهاند.
حسین قره: نمونه تازه این گزارهها را محمد خزاعی در اختتامیه جشنواره سینمایی آموزشگاههای آزاد گفته است. او ضمن آنکه این فروش را یک موفقیت میداند، میافزاید: «سینمای ایران امروز دوران بهاری خود را طی میکند. سیاست ما در سازمان سینمایی حمایت از فیلمهای فرهنگی، اجتماعی و متفکر است. در نقدی دیدم که نوشته بود سازمان سینمایی نگاه جدی به سینمای کمدی دارد. ما وظیفه حمایت از فیلمهای روی پرده را داریم. هماکنون تنها سه فیلم کمدی روی پرده است اما مردم از آنها استقبال کردهاند و در کنارش از سایر آثار هم اقبال صورت گرفته است. امروز خیلی از سینماگرانی که تمایل به تولید نداشتند، پروانه ساخت گرفتند و آثار آنها را سال آینده خواهید دید. این وضعیت در سال آینده بهتر خواهد شد.»
خزاعی در این سخنرانی تأکید میکند: «ما وارث دوران کرونا و جریانهای سیاسی بودیم که اقتصاد سینمای ایران نابود شده بود. یک سینمای ورشکسته را تحویل گرفتیم.»
وی ادامه میدهد: «هدف ما احیای سینمای ایران بود که صورت گرفت. از مهرماه تاکنون هر ماه یک رویداد برگزار کردیم. خیلی از رویدادهای سینمایی به خاطر کرونا و شرایط سیاسی تعطیل شده بود و باید برنامهریزی میکردیم تا دوباره احیا شوند. نگاه دولت احیای سینمای ملی است امروز برخی از آثار کمدی روی پرده است که معتقدم سطح آنها نسبت به آثار دهه ۹۰ و ۸۰ ارتقا پیدا کرده است و میتوانید بهراحتی با خانواده به تماشای آن بنشینید. اعتماد خانوادهها به سینماها بازگشته است و همچنان، باید به رشد کیفی و ارتقای فرهنگی محصولات سینمایی جدیتر نگاه کنیم.»
او در بخش دیگر سخنرانیاش از تعطیلی و بیکاری وحشتناک سخن میگوید و از منتقدان میخواهد تا مداقه کنند و ایدهآل گرایی را کنار بگذارند و واقعگرا باشند و اقدامات سازمان سینمایی در احیای سینما را ببینند و بعد تأکید میکند: «اصلاح و ترمیم وضعیت موجود و به گردش درآوردن چرخهای تولید و گیشه پیشنیاز اولویتهای فرهنگی سینما بود. خدا را شاکرم با همت و همکاری مراکز دولتی، ارگانها و صنوف و همراهی قاطبه خانواده سینما اقتصاد سینما جان دوباره گرفته است.»
او امیدوار است سینمای فرهنگی و اجتماعی و دفاع مقدس هم همپای آثار کمدی با استقبال گسترده مردم و خانوادهها مواجه شود و بعد اضافه میکند: «اگر سینما احیا نمیشد و خانوادهها با سینماها آشتی نمیکردند همین مباحث فرهنگی و اجتماعی درباره سینما هم مطرح نمیشد، با احیای اقتصاد سینما گفتمان اجتماعی و فرهنگی و الزامات آنهم شکل جدی گرفت.» (به نقل از ستاد خبری جشنواره)
تعریف خانواده با دولتها تغییر نمیکند
اگر واقعگرا باشید سینمای کمدی ایران و در مجموع چند فیلمی که در دولت جدید و سکانداری آقای خزاعی ساخته شده است فرقی با کمدیهای دهه ۹۰-۸۰ نمیکند، اگر آنها را نمیشد با خانواده دید این فیلمها را هم نمیشود دید. تعریف خانواده با دولتها تغییر نمیکند، یعنی آنچه از منظر آموزشی به کار کودکان دهه هشتاد و نود نمیآمد به کار کودکان این دهه که در سرآغاز آن هستیم هم نمیآید، نه الفاظ و ناسزاها کم شده و نه سوژهها تغییر خاصی کردهاند، کماکان در کمدیهای ایرانی همان میگذرد که حتی در فیلمفارسیها میگذشت، حتی این روزها کارگردانان و تهیهکنندگان با مدد گرفتن از تکیهکلامها و شخصیتهای همانها مردم را به سینما میکشانند. شاهد مثالش بسیار است، در تبلیغ یکی از همین فیلمهای پرفروش لحظهای گذرا وجود دارد که کسی شباهت یکبهیک با خواننده معروف و مشهور و استاد شش و هشت دارد. الفاظ ناپسند هم به همان کم کیف هست و سوژهها همانها هستند فقط بازیگرانش فرق کردهاند و بهجای ظهوری دهه ۵۰-۴۰ محمدرضا شریفینیا دهه ۹۰-۸۰ و... بهرام افشاری، پژمان جمشیدی و...همان نقشها را بازی میکنند.
نکته این است که محمد خزاعی خودش تهیهکننده است و از بیرون سینما نیامده و میداند عوامل فروش چه هستند و بهاحتمالزیاد میداند که شعار میدهد و واقعیت چیز دیگری است و بحران دامن سینما را گرفته است. قطعاً منتقدان از او انتظار دارند که از شعارزدگی دست بردارد و واقعگرا باشد.
بیشتر بخوانید:
رضا درستکار: آقایان حوزه فرهنگ و سینما دستوری نیست/ نمیشود نسبت به سیاستهای دهه شصت انتقاد داشته باشید بعد خودتان هم مانند آنها رفتار کنید!
انتقاد کارگردان «مارمولک» از تراکم فیلمهای کمدی/راه گم کردهایم!
سینما پس از انقلاب یواشکی بود/ در تشکیل خانه سینما انوار گفت اینها پررو میشوند/سخنان امام (ره) حکم اعدام سینما را ملغی کرد!
این مشت نشانه خروار نیست
همه میپذیریم که او بعد از فاجعه همهگیری کرونا سازمان سینمایی را تحویل گرفت. سینماها بسته بود و مخاطبان عادت کرده بودند که در خانه فیلم ببینند و... اما این بحران فقط گریبان سینمای ایران را نگرفته بود، صنعت سینمای جهان به این درد مبتلا بود و همهکسانی که در سینمای جهان نقشی دارند تلاش کردند تا مخاطب دوباره به سالن سینما بازگردد. در آن جای جهان که سینما به لحاظ ساختاری و بر اساس اتحادیهها اجازه حیات دارد، از جمله در هالیوود چند هفته اعتصاب از نویسندگان گرفته تا بازیگران هم وجود داشت، اما سینما فقط به چند فیلم کمدی وابسته نبود تا جان بگیرد.
نگاهی به آمار فروش فیلمهایی بهجز کمدی نشان میدهد که ما نمیتوانیم این فروش را بهپای همه سینما ایران بگذاریم و این مشت نشانه خروار نیست.
سینمای کمدی و بحران اجتماعی
پدیده سینمای ایران پدیده پیچیدهای است و اتفاقاتش با چند گزاره ساده سرهمبندی شده، درست نمیشود. البته که مدیران قبل از خزاعی هم درگیر همین حواشی بودند و با آمارها بازی میکردند. آمارهایی که فقط به درد گزارشهای دولتی میخورد که در کتابچههای آخر سال وزارتخانه و ادارههای متبوعشان با ورقهای گلاسه به چاپ میرسد. این آمارها البته ربطی به آنچه در زیرپوست شهر و سینما میگذرد، ندارد و ماندگاریاش در حد همان ۲۰ روز اول سال است که مدیران، کتابچههای عملکردشان را برای همدیگر میفرستند.
چرا مردم این دو فیلم کمدی را دیدند و اصلاً چرا در شرایطی که کشور درگیر التهاباتی است و تقریباً هر ماهش را با بروز اختلالات اجتماعی به پایان میبرد، کمدی میبینند؟ این یک بحران است نه یک دستاورد، این افراط در پاسخ به کدام تفریط است؟ مدیر سینمایی واقعگرا برای فهم این پدیده عجیب نهفقط با سینماگران که با جامعه شناسان و سایر نخبگان علوم اجتماعی طرح مسئله کرده و سعی در فهم بحران دارد.
اینکه رئیس سازمان سینمایی کشور میگوید از مهرماه تاکنون هر ماه یک رویداد سینمایی برگزار کرده است که دستاورد نیست، مخصوصاً وقتی بدانید که تقریباً در تمام این رویدادهای فرهنگی - سینمایی همان میهمانهای قبلی به رویدادهای بعدی میروند و همانها به جشنوارههای بعدی هم دعوت میشوند. این رویدادها حتی اگر خصوصی هم باشند، بودجهای را مصرف میکنند که میتوان خروجی آنها را موردبررسی قرار داد و نتایج آن را به دست آورد که تأثیری روی سینما حتی در سالهای آینده خواهند داشت؟ نتیجه لااقل چند جشنواره با موضوعات ایدئولوژیک که از آغاز سال با حمایت فارابی و سازمان سینمایی برگزار شد، واقعاً چه بود؟ چه دستاوردی داشت و چه چیزی عاید سینما شد.
آنچه در زمین سینما اتفاق افتاده، خارج شدن عدهای سینماگر از دایره ساخت و تولید است البته که کسی مخالف نیروهای تازهنفس با گرایشهای مختلف نیست؛ اما به شرطی که شرایط برای همه یکسان باشد.
اینکه محمد خزاعی آرزو میکند تا سینمای متفکر و فرهنگی هم اندازه سینمای کمدی مخاطب داشته باشد، جابجایی مسئولیت و آرزو است. او در جایگاه رئیس سازمان سینمایی باید اقدام کند و ما بهعنوان مخاطبان باید آرزو کنیم.
شاید تفاوت در نگاه مردم با مدیران دولتی است که استانداردهایشان با هم مغایر است. چه سال گذشته چه امسال سازمان سینمایی و بازوی پولدار و ایدئولوژیکش یعنی فارابی به روی بسیاری از فیلمهایی از جنسی که خود میپسندند، سرمایهگذاری کردند؛ اما جواب نگرفتند؛ یعنی آن فیلمها یا هنوز به گیشه نرسیدهاند و یا شکست خوردهاند. مشکل دیدن این واقعیتهاست. پول بیتالمال که اختیارش با آقایان بوده است هزینه شده است، اما نه بازگشت سرمایه داشته نه امیدوار هستند که بازگشت معنوی داشته باشد.
شاید لازم است تا مدیران سینمایی دست از حمایتهای خاص بردارند و فرصت را برابر در اختیار همه بگذارند، سینما با منع و حذف سینما نمیشود.