کارگردان «لونه زنبور»: به فیلم اسکاری فرهادی هم انتقاد می‌کردند فیلم من ایرانی است، اما بر خلاف شعار امسال هیچ حمایتی از آن نمی‌شود| همه شبکه‌ها می‌گفتند چطوری ایرانی؟

برزو نیک نژاد می‌گوید برای مردم کار می‌کند و سلیقه مخاطب برایش از هر چیزی مهمتر است، البته او اشاره می‌کند در این مسیر پولش را می‌گیرد و منتی بر سر تماشاگر نمی‌گذارد.

 

نژلا پیکانیان: برزو نیک‌نژاد که این روزها مشغول ساخت سریال «ساخت ایران 2» برای شبکه نمایش خانگی است از ساخت «لونه زنبور» احساس رضایت دارد و می‌گوید تماشاگری که بعد از تماشای این فیلم از سالن سینما بیرون می‌آید حالش خوب است چون فیلمی سرگرم‌کننده دیده و شاید دو ساعت به موضوع دیگری فکر نکرده است. نیک‌نژاد در دو تجربه اخیرش، «زاپاس» و «لونه زنبور» سراغ ژانر کمدی رفته و فیلم آخرش همم تا به حال فروش نسبتا خوبی را در گیشه به دست آورده است. او با وجود اینکه برخی انتقادها به فیلمش را قبول دارد و خیلی‌ها را نیز رد می‌کند اما می‌گوید فیلمساز باید در کنار تشویق‌هایی که می‌شود ظرفیت پذیش انتقاد هم داشته باشد. او در گفت‌و‌گو با خبرآنلاین از تجربه «لونه زنبور» گفته است.

مخاطب این روزهای سینما از فیلم‌های کمدی استقبال بیشتری می‌کند، این موضوع هم در اکران نوروز و هم در سایر فصول سال هم به وضوح قابل مشاهده است. فیلم قبلی شما «زاپاس» هم مانند «لونه زنبور» فضایی کمدی داشت. شما به دلیل موجی که به وجود آمده سراغ ساخت کمدی می‌روید؟

من فکر می‌کنم پروسه فیلمسازی با مخاطب تکمیل می‌شود، در واقع اساسا فیلمسازی با مخاطب تکمیل می‌شود. همانطور که یک فیلم صداگذاری و مونتاژ می‌شود حضور تماشاچی نیز کامل می‌شود. من اگر قرار باشد فیلمی برای مادر و خانواده خودم کار کنم فیلم تولد خانوادگی می‌گیرم و می‌دهم آنها نگاه کنند و از من هم تعریف کند و بگوید ماشالله چه پسری!

وقتی فیلم می‌سازی، بخش اساسی از اتفاق سینما بخش سرگرمی و مخاطب آن است. خود شما که در خبرگزاری خبرآنلاین مشغول فعالیت هستید مطمئنا قصد شما این است که خبر، گزارش یا مصاحبه‌ای تهیه‌ شود که مخاطبان به آن رجوع کنند. به نظرم مردم ولی نعمت ما هستند چه شما و چه ما. همه‌مان یک هدف داریم و آن جذب مخاطب و راضی‌ نگه داشتن اوست. اولین فیلمی که من ساختم و خیلی‌ها از منتقدان، خبرنگاران و اصحاب رسانه آن را در جشنواره دیدند، «ناخواسته» نام داشت این فیلم در جشنواره‌های جهانی آن هم نه جشنواره‌های در جه دو و سه، بلکه جشنواره‌های درجه یک شرکت کرد. در جشنواره فجر همان سال هم فیلم کاندید بهترین کارگردانی شد. اما این فیلم هیچ‌وقت رنگ پرده برای اکران عمومی به خود ندید. من فکر می‌کنم در شیوه کمدی هم فقط سعی نکردم به این اتفاق که یک چیزی بگیریم که مردم بخندند فکر کنم. در «لونه زنبور» هم همین تلاش را کردم. ما چیزی داریم به نام هنر سینما، در مقابل چیزی به نام سینمای تجاری هم به میان می‌آید و این دو مقوله در کنار هم قرار می‌گیرند. حالا هنر سینما به نظرم این است که می‌شود تماشاچی بیشتری با آن به سینما آورد. مطمئنا سعی می‌کنم در فیلم‌هایم بخش هنر سینما هم حفظ شود.

«لونه زنبور» از یک نمونه خارجی که همین داستان را روایت می‌کند الگو برداری شده است. در واقع پیش از اینکه شما این فیلم را بسازید اثری خارجی با همین مضمون ساخته شده. خودتان آن فیلم را دیده بودید؟

الان این موضوع عیبی دارد؟ از نظر من هیچ اشکالی ندارد. من آن فیلم را هم حدود ده-دوازده سال پیش یا شاید هم بیشتر من آن فیلم را دیده بودم. وقتی هم که فیلمنامه را خواندم گفتم من فیلمی با چنین قصه‌ای را قبلا دیده‌ام. البته این را هم باید بگویم که من نویسنده «لونه زنبور» نیستم، کارگردان این فیلم هستم. شما اگر بگویید نیک‌‌نژاد یک پلان را از فلان فیلم الگوبرداری کرده، آن وقت من متهم می‌شوم. با توجه به پیشنیه من در سریال‌سازی برای تلوزیون، نویسندگی برای سریال‌هایی که دوستان دیگر ساختند، کارگردانی «زاپاس»، اگر این فیلم را با «لونه زنبور» و بقیه کارهای من کنار هم بگذارید معلوم است که کارگردان آن چه کسی است. حتی اگر نام من در تیتراژ هم آورده نشود. کارهای من سبک و سیاق خاص خودشان را دارند، از نوع جنس کمدی‌اش گرفته تا فرم ساختن کار. مطمئنا هم فرم دکوپاژ من در سینما و تلویزیون با هم کاملا متفاوت است. البته این را هم بگویم که فیلم اولم را نمی‌شود با دو فیلم بعدی‌ام قیاس کرد. چون ژانر آن با این دو فرق می‌کند. اما من برای مردم کار کردم، البته پولش را هم گرفتم و منتی نمی‌گذارم.

بیش از 50 درصد فیلم‌هایی که در دنیا ساخته می‌شود شبیه‌اش وجود دارد. در تجربه «لونه زنبور» هم هیچ کس ادعایی عجیب و غریب نداشت، نه کسی گفت ما فیلمنامه‌ای بکر داریم، نه ادعای دیگری کرد. این فیلم هم یک فیلم کاملا ایرانیزه است که آدم های ایرانی، روابط ایرانی و قصه ایرانی دارد ولی برخلاف اتفاق شعار حمایت از کالای ایرانی از این فیلم حمایت نمی‌شود. من در طول ایام عید هر شبکه‌ای را که نگاه می‌کردم فقط می‌دیدم یکی می‌گوید چطوری ایرانی؟ من این تبلیغ را دیدم ولی از «لونه زنبور» حتی 5 روز پشت سر هم هیچ تبلیغی هم ندیدم. من فیلمم ایرانی است حالا چرا تبلیغش نمی‌کنند را نمی‌دانم.

چطور شد که تصمیم گرفتید در ترکیب بازیگرانتان از پژمان جمشیدی و محسن کیایی استفاده کنید؟

من قبلا از این دو بازیگر یک تئاتر دیده بودم که هر دوی آنها در آن تئاتر بازی بسیار خوبی داشتند و پینگ پونگ خوبی را در بازی با هم داشتند. درباره انتخاب پژمان جمشیدی هم باید بگویم او اگر جراح می‌شد یکی از بهترین جراح‌های این مملکت بود، اگر کشتی‌گیر می‌شد، باز از بهترین‌ها بود. یکسری از آدم‌ها یک هوش و نعمت خدادادی دارند که من شاید نتوانم آن را به درستی تعریف کنم، پژمان جمشیدی هم جزو این دسته آدمهاست و بسیار آدم باهوشی است. همه ما مخصوصا خبرنگاران و منتقدان اوائل جزو منتقدان ایشان بودند ولی کم‌کم از گاردشان نسبت به او کاسته شد. ایشان بسیار بازیگر تلاشگری است و وقتی سر کار است تمام حواسش به کار است. مگر ما فقط به کسی که از 5 سالگی بازی کرده باید بگوییم که بازیگر است، شاید استعداد شخص دیگری در سن دیگری شکوفا شده ولی به همان اندازه موفق بوده است.

بار اصلی طنز در فیلم «لونه زنبور» بر دوش دو شخصیت اصلی این کار (پژمان جمشیدی و محسن کیایی) است. اما برخی دیگر از شخصیت‌ها (مثلا شخصیت‌هایی که رعنا آزادی‌ور و بهاره‌کیان افشار بازی‌شان کرده‌اند) حضوری کمرنگ‌تر دارند و حتی این سوال را در ذهن به وجود می‌آورد که اساسا خدف از حضور از آنها در قصه چیست؟ چرا محوریت حضور این شخصیت‌ها در قصه کمرنگ می‌شود و همه چیز در فیلمی که قرار است کمدی موقعیت باشد بر دوش زوج کمدی فیلم است؟

یعنی منظورتان این است که در «لونه زنبور» چیزی به اسم کمدی موقعیت نداریم؟

نه کمدی موقعیت داریم، اما بیشتر بار طنز روی دوش دو شخصیت اصلی است و آنها سعی در خنداندن مخاطب دارند.

ما چنین چیزی را در کل سینمای دنیا هم نداریم که یک فیلم همه موقعیت‌هایش کمدی باشند، مگر اینکه فیلم فانتزی باشد و من اصلا کمدی فانتزی نساختم و اگر قرار باشد روزی این تجربه را هم داشته باشم حتما باید درباره‌اش تحقیق کنم. «لونه زنبور» یک کمدی رئال است، «زاپاس» هم از همین جنس کمدی است. اما در هر صورت وقتی کمدی کار می‌کنی بین رئال و فانتزی یک بندبازی انجام می‌دهی ولی من همیشه ترجیح دادم سمت رئال حرکت کنم. برای این اتفاق تو با تضاد آدم‌ها با جامعه و پیرامونشان می‌خندی. یعنی اگر ما وارد یک کلانتری می‌شویم و آنجا یک مشت آدم‌هایی که جدی‌اند را می‌بینیم. البته در کنار جدیت خیلی‌هایشان شیرینی‌های خاص خودشان را هم دارند. فیلم‌های تاریخ سینما را هم که نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم در کنار آدم‌های کمدی پارتنرهای جدی می‌بینم و در کمدی‌های رئال این تضاد است که برای مخاطب جذاب است. بحث کمدی فانتزی هم کاملا جداست و فیلم «لونه زنبور» هم در این دسته‌بندی نیست.

بخش نسبتا زیادی از این فیلم در کلانتری می‌گذرد و پای نیروی انتظامی هم در این فیلم در میان است.در بخش ورود دو شخصیت اصلی فیلم به کلانتری هم ما میبینیم که آنها به سادگی وارد کلانتری می‌شوند. این قضیه چقدر شما را با محدودیت مواجه نکرد؟

ما کارشناس نظامی داشتیم که با ناجی هنر هماهنگ بوده ولی کلانتری جای رجوع مردم است. جایی که ما و شمای عادی به آنجا می‌رویم و دنبال شکایت هستیم. کلانتری جای آدم‌های خلاف نیست که سختگیری‌های آنچنانی نسبت به ورود به آنجا وجود داشته باشد. نهایتا موبایلت را تحویل می‌دهی و می‌توانی داخل شوی. ضمن اینکه ما در اینجا با کلانتری مواجه هستیم که سیستم اتوماسیونش هنوز راه نیفتاده و ارتباطش با بیرون نیز به همین دلیل محدود است. ضمن اینکه از همان نگاهی که سرهنگ به این دو نفر می‌کند متوجه می‌شویم که به آنها شک کرده است و به دلیل همین شک است که بقیه اتفاق‌ها در ادامه می‌افتد.

نکته‌ای که درباره کارهای شما به چشم می‌خورد جنس نزدیک فیلم‌های سینمایی‌تان با آثاری است که برای تلویزیون می‌سازید. این انتقاد چه در زمان «زاپاس» و حالا در موقع اکران «لونه زنبور» به فیلم‌های شما وارد شده است و خیلی‌ها فضای فیلم را بیشتر از اینکه فضایی سینمایی تلقی کنند طنز تلویزیونی می‌دانند. نظر خودتان به عنوان کارگردان در اینباره چیست؟

من صد در صد با این قضیه مخالفم. این انتقاد از نظر من عیبی ندارد اما کاملا با آن مخالف هستم. من اگر فیلمی می‌سازم در کنار آدم‌هایی که برایم دست می‌زنند و تشویقم می‌کنند باید این ظرفیت را داشته باشم که وقتی با شما مصاحبه می‌کنم این انتقاد را هم بپذیرم. شما اگر صفحه اینستاگرام من را هم نگاه کنید متوجه می‌شوید که من هیچ کامنتی را حتی اگر به خود من هم فحشی داده باشند را پاک نکردم. من این را یاد گرفتم که یا نباید کاری بسازم یا وقتی می‌سازم کنار تمام تشویق‌هایی که انجام می‌شود جنبه نقد را هم داشته باشم. اما از طرفی نمی‌شود همه سلیقه‌ها را هم راضی نگه داشت. حتی فیلمی که اسکار برود هم منتقد دارد، نمونه‌اش هم فیلمی بود که جناب آقای فرهادی بزرگوار ساختند و اسکار گرفتند اما در ایران برخی گفتند فیلم بدی است! من آن فیلم آقای فرهادی را من بیش از ده بار دیدم و هر بار هم لذت برم اما برخی نظری خلاف نظر من دارند. بنابراین من می‌گویم همه آدم‌ها حق دارند نظر بدهند اما در سینمای کمدی که بخش عظیمی از آن سرگرمی است، مسئولیتی بر دوش برزو نیک‌نژاد نوعی می‌افتد که یک ساعت و نیم حال مردم را خوب کند. من فکر می‌کنم مخاطبی که بعد از تماشای «لونه زنبور» از سالن بیرون می‌آید حالش خوب است و از فیلم راضی است. درباره تلویزیونی بودن این فیلم شما بگویید الان کدام پلان این فیلم شبیه کارهای تلویزیونی است؟ سینما از پلان به پلانی که کنار هم هستند تشکیل شده است. من می‌توانم در همین «لونه زنبور» پلانی برایتان بیاورم که کسی متوجه نشده من کات زدم، ولی کار کمدی به من می‌گوید کات بزن مردم می‌خواهند صورت بازیگر را ببینند. اگر دری باز شود آقای دنیرو از آن داخل شود یک کار سینمایی می‌شود ولی اگر برزو نیک‌نژاد داخل شود می‌شود تلویزیونی؟! به نظرم اگر قرار است مقایسه‌ای هم شود بیاییم «لونه زنبور» را با فیلم‌های کمدی قیاس کنیم.

 

 

طراحی و اجرا : NikSoft