دغدغه‌های سینمایی برای یک بحران جهانی

«وقتی درباره یک مسأله انسانی صحبت می‌کنیم دیگر مرزی وجود ندارد؛ فیلم «گمیچی» هم هیچ مرزی ندارد و از یک بحران جهانی سخن می‌گوید.»

«گمیچی» فیلمی به کارگردانی مجید اسماعیلی پارسا و نویسندگی مشترک مجید اسماعیلی پارسا و امیرمحمد عبدی و تهیه‌کنندگی جواد قلی‌زاده درباره نوجوانی به نام حسن است که سعی دارد کشتی به گل نشسته پدرش را که در دریاچه ارومیه قرار دارد، برای روز تولد او احیا کند که در این راه با معضلات و مشکلات بسیاری مواجه می‌شود.

این فیلم که در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران شده است در جشنواره‌های خارجی متعددی شرکت داشته و توانسته موفقیت‌هایی کسب کند.

همزمان با اکران این فیلم در گروه «هنر و تجربه» نشستی با حضور مجید اسماعیلی پارسا _کارگردان، امیر محمد عبدی _نویسنده و یوسف صفری بختیاری_بازیگر این اثر سینمایی در خبرگزاری ایسنا برگزار شد.

در این نشست، از نحوه شکل‌گیری فیلمنامه و انتخاب بازیگران کودک تا دغدغه خشک سالی دریاچه ارومیه و شرایط سخت فیلم‌برداری در «کویر ارومیه» سخن گفته شد.

دست‌اندرکاران «گمیچی» با بیان اینکه این فیلم بارها در دنیا دیده شده است و مورد توجه قرار گرفته است، در عین حال از بی‌توجهی مسئولین به این فیلم انتقاد کردند و تاکید کردند که همه می‌دانند که بحث ما شخصی نیست بلکه بحثی ملی و برای کشورمان است.

در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:

                                                   بعید می دانم "گمیچی" برای ما تمام شود 

مجید اسماعیلی پارسا در پاسخ به اینکه اکران «گمیچی» بعد از اکران‌های بین‌المللی، در ایران همچنان برای سازندگانش تازگی دارد، گفت: از آماده شدن این فیلم حدود دو سال و نیم می‌گذرد زیرا برای مراحل پس از تولیدش ( تدوین، صداگذاری، موسیقی و اصلاح رنگ) وقت کافی گذاشتیم. ولی با وجود اینکه اکران‌های متعددی داشتیم، هیچ‌گاه برای ما تکراری نمی‌شود و همیشه تازه است چون نه فقط برای من بلکه برای همه اعضاء، این فیلم خاطره انگیز و پر از حس‌های خوب است. در واقع کوچک‌ترین تنشی در کار نبود، همه‌اش رفاقت و صمیمیت بود، من اصلا بعید می‌دانم که این فیلم برای ما تمام شود.

                                                         وقتی در دریاچه ارومیه قدم زدیم !

او درباره‌ی فضای حسی و دلی فیلم هم خاطرنشان کرد: هم در پشت صحنه و هم خود فیلم اینگونه بود؛ اولین باری که به دریاچه ارومیه رفتیم اتفاقات عجیبی رخ داد. مثلا در حال بازدید از دریاچه ارومیه بودیم که تلفن‌ام زنگ خورد، آنجا یک جمله‌ای در پشت تلفن گفتم که خیلی عجیب بود، گفتم: من در دریاچه در حال راه رفتن‌ام! مگر می‌شود در دریاچه راه رفت؟ اسمش دریاچه است ولی متاسفانه باید نامش تغییر کند و از این به بعد بگوییم "کویر ارومیه".

در واقع آنجایی که ما در حال راه رفتن در آن بودیم، قبلا آب بوده و لنج‌ها در حرکت بودند. صحبت کردن با مردم منطقه که قبلا تمام زندگی‌شان در ارتباط با همین دریاچه بوده هم جالب بود و غم را می‌توانستیم، در چشم مردم ببینیم و خاطراتی را که مردم آن منطقه بیان می‌کردند غم زیادی به همراه داشت. به خاطر خشکی دریاچه خیلی‌ها نبودند و از آنجا رفته بودند و این بسیار برای‌مان غم انگیز بود.

ما در بدو ورودمان بررسی کردیم که چرا دریاچه خشک شده است ولی نمی‌خواستیم فیلمی بسازیم که در آن به این مساله پرداخته شود، در آخر به این نتیجه رسیدیم که فیلمی در حوزه کودک و نوجوان بسازیم و این‌چنین در مدت حدود ۵ روز به ایده اصلی و مرکزی داستان رسیدیم.

اسماعیلی در پاسخ به اینکه آیا وضعیت "دریاچه ارومیه" بهانه‌ای برای ساخت "گمیچی" بود، توضیح داد: بله، شاید این فیلم بهانه‌ای شد تا راجع به دریاچه ارومیه حرف بزنیم. داستان "گمیچی" در بستر خشکسالی دریاچه ارومیه اتفاق می‌افتد ولی حرف‌های انسانی و جهانی دارد. "گمیچی" سرشار از اِلِمان است که مخاطب یا مستقیم آن را دریافت می‌کند و یا در ناخودآگاهش تأثیر می‌گذارد.

                                                                             فیلمی حسی بود

یوسف صفری بختیاری (بازیگر نقش معلم و پدر ناجی در فیلم «گمیچی») که سابقه‌ی تئاتری هم دارد،درباره‌ی این همکاری گفت: صادقانه بگویم که در کنار تمام کارهایی که تاکنون بازی کرده‌ام هیچ کدام را به اندازه "گمیچی" دوست ندارم. دوم اینکه چون تئاتری هستم این مدل اجرا برایم لذت بخش بود و واقعا احساس می‌کنم فیلم خودمان است. "گمیچی" خیلی فیلم حسی‌ای بود. من سال ۸۶ وارد تهران شدم و در همان سال با آقای اسماعیلی پارسا دوست شدم، ولی فرصت نشده بود که برایش بازی کنم و «گمیچی» خیلی اتفاقی شروع شد و چون بلد بودم به لهجه آبادانی صحبت کنم به همین علت آقای اسماعیلی پارسا مرا برای بازی انتخاب کردند.

این بازیگر درباره‌ی نحوه‌ی ارتباط گیری، هم‌بازی شدن با نوجوانان فیلم توضیح داد: من ناجی و حسن را یک روز در دفتر دیدم. روزی بود که آقای اسماعیلی پارسا تازه از ارومیه برگشته بودند. ناجی هم به خانه حسن رفته بود تا باهم آشنا و دوست شوند. ولی من تا زمان فیلم‌برداری آن‌ها را ندیدم. با برنامه مجید اسماعیلی پارسا و نظارت امیرمحمد عبدی، گاهی با بچه‌ها می‌نشستیم و تمرین می‌کردیم. ولی چون همزمان چند اجرا تئاتر داشتم، در رفت وآمد بودم، البته فضا در پشت صحنه فیلم بسیار صمیمی‌ و مانند یک اردو بود.

امیر محمد عبدی هم در ادامه مطرح کرد: او و بچه‌هایی که در کار بازی می‌کردند آنقدر شخصیت صمیمی دارند که می‌توانند در مدت زمان کوتاهی با همه افرادی که در یک محیط حضور دارند دوست شوند، بنابراین ارتباط خوبی بین بچه‌ها و او وجود داشت.

اسماعیلی پارسا نیز خاطرنشان کرد: وقتی ناجی را به تهران آوردیم از خانواده مهدی مهاجری خواستیم که این دو برای مدتی در کنار هم زندگی کنند. به این ترتیب هر دو با هم دوست شدند. یوسف هم یک ویژگی دیگر دارد و آن هم توانایی صحبت کردن به انواع گویش‌ها است. او شروع کرد با ناجی عربی و آبادانی صحبت کردن و بازی کردن و این باعث شد که با او به راحتی دوست شود.

ناجی بسیار بچه احساسی‌ای است و مثلا وقتی می‌خواستم او در صحنه‌ای ناراحت باشد یا گریه کند، چون من فیلم‌نامه را به بچه‌ها نمی‌دهم و نمی‌دانند که قرار است کِی بازی‌شان تمام شود و چقدر به پایان کار مانده است به او می‌گفتم که فردا فیلم‌برداری‌ حسن تمام می‌شود و می‌رود و او از این حرف آن‌قدر ناراحت می‌شد که گریه می‌کرد.

یکی از نکاتی که در این فیلم وجود داشت، این بود که عوامل فیلم مثل گروه فیلم برداری و گریم، گروهی متخصص و اهل ارومیه بودند و برای خشک شدن دریاچه ارومیه دل می‌سوزاندند. اسم من به عنوان کارگردان این فیلم نوشته شده است ولی واقعا این فیلم همه ما است.

کار کردن در شهریورماه، در گرما و در کویر و در سکانس‌هایی سخت، واقعا کار دشواری بود. وقتی یک سکانس را می‌گرفتیم و بعد نیاز به تکرار داشت با وجود آنکه یوسف در آن سکانس بازی نداشت، می‌رفت ناجی را می‌آورد با او صحبت می‌کرد و به بچه‌ها انرژی می‌داد. این شکلی نبودیم که برویم یک پلان را بگیریم و برگردیم. همه این عوامل باعث شد که «گمیچی» اثری شود که همه آن را دوست داشته باشیم و مردم چه در داخل و چه در خارج، ارتباط حسی خوبی با این فیلم برقرار کنند.

کارگردان «گمیچی» در بخش دیگری از سخنانش درباره‌ی شرایط کار در دریاچه ارومیه توضیح داد: به نظرم اکنون زمان مناسبی برای بیان این موضوع است. یک زمانی بود که اصلا اجازه ورود به دریاچه ارومیه را برای فیلم‌برداری نمی‌دادند. خیلی از بچه‌های فیلم‌ساز که در آن زمان در ارومیه و تبریز بودند، با دوربین‌های معمولی فیلم کوتاه و مستند ساختند. ما که می‌خواستیم این فیلم را بسازیم به ما می‌گفتند که چطور می‌خواهید این کار را انجام دهید؟ ولی دیدیم که شرایط نسبت به گذشته تغییر کرده است و به ما گفتند که اگر شما مجوزی از وزارت ارشاد داشته باشید، می‌توانید فیلمتان را بسازی، یعنی فضا بازتر از قبل بود. «گمیچی» در این دولت توانست ساخته، اکران و دیده شود.

او درباره‌ی میزان رضایت‌اش برای اکران فیلمش در گروه «هنر و تجربه» یادآور شد: وقتی که هنر و تجربه شکل گرفت، همه فکر می‌کردند که موفق نخواهد شد ولی به لطف خدا دیدیم که در حال رشد است و هر روز رویه بهتری پیش می‌گیرد. وقتی اسم گروه هنر و تجربه می‌آید همه فکر می‌کنند که قرار است به دیدن فیلمی بنشیند که عجیب و غریب است و در آخر هم شاید از آن سردرنیاورند ولی این ذهنیت را باید اصلاح کرد. مخاطب کل دنیا، از داستان‌گویی خوشش می‌آید. "گمیچی" هم یک فیلم داستان‌گو است.

یکی از آرزوهای من برای سینمای هنر و تجربه این است که سالنی برای آن اختصاص داده شود. مخاطب سینمای آزاد یک سینما را انتخاب می‌کند و می‌گوید من می‌خواهم فلان فیلم را ببینم که یا در لحظه انتخاب کرده و یا از قبل، ولی در گروه هنر و تجربه حتما باید از قبل انتخاب کند، زیرا که سانس‌ها پراکنده و محدود و در سینماهای مختلف است. امیدوارم در آینده‌ای نه چندان دور سینما، سالن‌ها و سانس‌های بیشتری به هنروتجربه اختصاص داده شود.

یکی از نکات مهم در دیده شدن فیلم‌های هنر و تجربه، تبلیغات برای این فیلم‌ها است. چند روز است که تبلیغات تلویزیونی این فیلم شروع شده است. با توجه به اینکه ما در فضای مجازی تبلیغات کرده بودیم ولی از آن روزی که تبلیغات تلویزیونی شروع شده خیلی‌ها تازه متوجه این فیلم شده‌اند. البته تبلیغات شهری هم در آگاهی بخشی مردم بسیار موثر است. مردمی که در طول شهر در تردد هستند با دیدن آن متوجه می‌شوند که چه فیلمی در حال اکران است. تبلیغات تلویزبونی' شهری و فضای مجازی بسیار تاثیرگذار است.

همه این‌ها باعث می‌شود که ذهنیت مخاطب تغییر کند. مخاطب در سینمای آزاد می‌داند که قرار است چه چیزی ببیند و کاملا از آن آگاه است. ولی در مورد هنر و تجربه این گونه نیست. پس بحث اطلاع رسانی بسیار مهم است. ما یک محصولی را تولید می‌کنیم، سپس باید آن ارائه و معرفی شود تا مخاطب بداند که چیزی که می‌خواهد برایش وقت بگذارد ببیند یا بخرد چیست. من از صداوسیما و شهرداری می‌خواهم که در این امر ما را همراهی کنند.

                                                                   اصرار به قصه گفتن داریم

در ادامه نشست «گمیچی» در ایسنا به دغدغه‌ی نبود داستان در سینما اشاره شد و عبدی یکی از نویسندگان فیلم‌نامه «گمیچی» که اتفاقا فیلم داستان‌گویی است،خاطرنشان کرد: ما کلا داستانگو بودن را دوست داریم و اصرار به قصه گفتنی داریم که در کنار آن تصویر هم ببینیم. خوب است که فیلم‌ها با محوریت تعریف کردن داستان ساخته شود با دید به اینکه داستان گفتن نیز تغییر کرده است. همان‌طور که گفته می‌شود مخاطب دیگر حوصله خواندن مطالب طولانی را ندارد یعنی قبلا این طور نبوده و اکنون ذائقه‌ها تغییر کرده است. پس تعریف کردن داستان هم در حال تغییر است.

اسماعیلی هم خاطرنشان کرد: در سبک داستان‌گویی نمونه‌هایی داریم که به صورت مینیمال روایت می‌شود و شناخته شده هستند. فیلم‌هایی هم داریم که جزو شاخص‌های سینمای ایران هستند.به طور مثال هنرمندان نقاش اول سبک رئالیسم را به خوبی یاد می‌گرفتند و بعد به سمت ابداع روش‌هایی جدید می‌روند. من امسال در جشنواره فیلم کوتاه فیلم‌های زیادی دیدم. نکته خاصی در برخی از فیلم‌ها بود مثلا اینکه فیلم به نحوه‌ای تمام می‌شد که  اگر تیتراژ فیلم پخش نمی‌شد فکر می‌کردی که دستگاه پخش فیلم خراب شده است.

                                                    در اولین اکران فیلم در هلند ترسیده بودم 

کارگردان «گمیچی» درباره‌ی واکنش مخاطبان فیلم در اکران‌های مختلف‌اش در دنیا گفت: در تعدادی از اکران‌های جهانی حضور داشتم ولی در بعضی نبودم. در اولین اکران این فیلم در هلند، ترسیده بودم زیرا مخاطب سن‌اش پایین بود و اینکه شنیده بودم هلندی‌ها اصلا تعارف ندارند و مثلا در یکی از کنسرت‌ها همه سالن را ترک کرده بودند، ولی خوشبختانه از دیدن این فیلم لذت بردند و خوششان آمده بود. به نحوی که در سکانس‌هایی که خنده‌دار یا حتی غم‌انگیز بود تماما توانستند آن را درک کنند و به آن‌ها واکنش نشان می‌دادند. مثلا حضور "ناجی" در این فیلم چون رنگین پوست بود و آنها با این‌ امر آشنا هستند، ارتباط خوبی برقرار کردند و جلسه نقد و بررسی با بازخورد عالی‌ای داشتیم.

ارتباط آن‌ها با فیلم از جهت صمیمانه بودن و درک آن فیلم مثل این بود که در ایران اکران شده است. در آلمان‌ هم همین طور بود و فهمیدم که مطلبی که می‌خواستم بگویم، در فیلم هست. وقتی راجع به یک مسأله انسانی صحبت می‌کنیم دیگر مرزی وجود ندارد. "گمیچی" هم هیچ مرزی ندارد و راجع به یک مطلب انسانی حرف می‌زند و دنیا آن را می‌پسندد و  البته داستان‌گو بودن "گمیچی" هم خیلی به آن کمک می‌کرد.

یوسف صفری بختیاری خاطرنشان کرد:یک ویدئو از تماشاگران آلمانی که به دیدن این فیلم آمده‌ بودند، دیدم و برایم جالب بود که آن‌ها هم آن را دوست داشتند. مهم نیست که برای کدام نقطه از این جهانی چون خشک شدن دریاچه ارومیه نماد این است که جهان رو به خشک‌سالی می‌رود. هر کجای این جهان که باشی فرقی نمی‌کند. من به عنوان یک بازیگر دوست دارم هنگامی که فیلم نامه را می‌خوانم مرا جذب کند و تا آخر آن را مطالعه کنم، این داستان گو بودن را مردم هم دوست دارند. شاید بتوانم بگویم پایان باز را هم دوست دارم ولی باید در شروع و پایان و میانه داستان اتفاقات و فراز و فرودهای خوبی رخ دهد.

اسماعیلی پارسا درباره‌ی این نقطه‌نظر که خوشبختانه پایان فیلم امیدوارکننده است،گفت: در فیلم‌های کودکی که من ساختم یعنی "خدا جیرجیرک‌ها را دوست دارد" و "گمیچی"، امید در آن موج می‌زند. نوجوان در این فیلم از احساس صحبت می‌کند و بزرگسال از منطق. در نهایت قلب نوجوان است که پیروز می‌شود. در شرایط بحرانی هم اگر امیدمان را از دست ندهیم، راه حل و امید پیدا می‌شود. وقتی مخاطب جوان و نوجوان این فیلم را می‌بیند، باید به این نتیجه برسد که هر اتفاقی افتاد ناامید نشود و به راه‌اش ادامه بدهد. ما آدم‌های بزرگی داریم که در شرایط بحرانی تلاش کردند و ناامید نشدند و در نهایت به انسانی برجسته تبدیل شدند که اکنون دنیا آن‌ها را می‌شناسد. بنابراین، ما می‌توانیم.

                                               خانواده‌ها به دیدن «گمیچی» بروند

او درباره‌ی مرزبندی "درباره کودک" و "برای کودک" در سینما گفت: اگر این گونه بخواهیم تقسیم بندی کنیم "گمیچی" درباره کودک است چون "گمیچی" را سنین مختلف دیده‌اند و توانسته‌اند با آن ارتباط برقرار کنند، فیلمی صرفا برای کودک نیست و امیدوارم اطلاع رسانی شود و خانواده‌ها به دیدن آن بروند.

کارگردان «گمیچی» درباره‌ی اینکه آیا فضای فیلم بازسازی شده است،گفت: خیر همه چیز طبیعی و همان چیزهایی بود که در دریاچه موجود است. و کشتی موجود در فیلم، تنها کشتی بود که نسبت به آن‌های دیگر سالم‌تر مانده بود و نزدیک اسکله قرار داشت. کشتی دیگری پیدا کردیم ولی اصلا مناسب نبود و سطح صافی نداشت. اما این کشتی صاف و مناسب بود. فیلم‌برداری ما در بندر "شرف خانه" انجام شد و بهترین فضا برای فیلم‌برداری بود و امکان قاب‌بندی زیبایی به ما می‌داد که با تخصص محمد فکوری که دو جایزه بین‌المللی هم برای این کار گرفته است همه چیز عالی شد.

عبدی هم در ادامه گفت: وقتی قرار است یک اتفاق خوب بیفتد به صورت معجزه‌آسایی همه چیز در کنار هم قرار می‌گیرند. ما برای انتخاب بازیگرها هم خیلی سختی کشیدیم ولی در نهایت شرایط به گونه‌ای رقم می‌خورد که همه چیز به خوبی انجام شد. با وجود آنکه همه زیر فشار بودیم ولی حالمان خوب بود و این حالِ خوب به فیلم هم منتقل شده است. از دیگر اتفاق‌هایی که رخ داد بارش باران بود که به سبب آن ما توانستیم برای چند ساعت هم که شده دریاچه را ببینیم.

                                              بعضی چیزها همچون کمپین برای خودنمایی است!

اسماعیلی پارسا در بخش دیگری از این گفت‌وگو در پاسخ به اینکه "آیا مسئولینی که دغدغه دریاچه ارومیه را داشتند از فیلم شما استقبال کردند؟" گفت:هر جا که فیلم دیده شد، جشنواره‌هایی بود که خودمان در آن شرکت کرده بودیم. کمپین‌هایی هم که درباره دریاچه ارومیه تشکیل شده بود، خودمان فیلم‌مان را به آنها هدیه کردیم ولی بعضی چیزها فقط برای آن است که بگویند ما هستیم و خودنمایی است! خیلی از اشخاص هستند که فقط می‌آیند حرف می‌زنند و اینقدر زیبا می‌گویند که فکر می‌کنید اگر از سالن بیرون بیایید همه جا گلستان است. قطعا حرف زدن راحت است ولی عمل به آن سخت است.

ما در جشنواره فیلم سبز جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کردیم بنابر این اتفاق ساده‌ای که می‌توانست رخ دهد، این بود که مثلا یک سازمان به من زنگ بزند و پیشنهادی برای ساخت این چنین فیلم‌هایی بدهد، حالا اصلا من قبول می‌کردم یا نه مسئله دیگری است. چطور ممکن است فیلمی که اینقدر در دنیا دیده شده است، از طرف مسئولین دیده نشود.

انتظار ما این بود که اتفاقات بزرگتری رخ دهد. همه می‌دانند که بحث ما شخصی نیست بلکه بحثی ملی و برای کشورمان است. فیلم ما به خاطر جغرافیا و اتمسفر خاص‌اش جزو فیلم‌های محیط زیستی هم قرار می‌گیرد. الان هم که زمان مدارس است و می‌شود از این امکان استفاده کرد. واقعا "گمیچی" را ساختم که دیده شود. مگر ما نمی‌گوییم "بحران آب"، خب از بچگی این را به بچه‌ها آموزش بدهیم. آدم‌های بزرگی در سینما این فیلم را دیده‌اند و تأیید کرده‌اند بنابراین می‌شود راجع به آن صحبت کرد.

در پایان گفت‌وگو عوامل فیلم "گمیچی" مخاطبان را به دیدن این فیلم دعوت کردند:

اسماعیلی پارسا: این فیلم برای ایران است ولی صحبت از اتفاقی جهانی می‌کند. خوشحالم که این فیلم در هنر و تجربه اکران شده است. "گمیچی" یک فیلم داستان‌گو است که از دیدن آن خسته نمی‌شوید. با این فیلم و قهرمانش همراه می‌شوید و با توجه به بازخوردهایی که دریافت کردیم حتما راضی از سالن‌ خارج خواهید شد. فیلم‌ها را در سینما ببینید و با خانواده به سینما بروید، قطعا هر فیلمی یک حرفی برای گفتن دارد.

عبدی: همه ما روزانه چندین بار شیر آب را باز می‌کنیم و کم پیش می‌آید که شیر آب را باز کنیم ولی آب نباشد. با دیدن این فیلم از این به بعد جور دیگری به شیر آب نگاه می‌کنید زیرا تصور یک سری چیزها در نبودشان سخت است و آسیب زننده است و این فیلم می‌تواند به نحوه نگاه ما کمک کند. دنیا می‌تواند در نبود آب به بیابانی که "گمیچی" در آن ساخته شده تبدیل شود. 

بختیاری: این تبلیغ برای یک فیلم نیست این یک دعوت‌نامه است. دعوت می‌کنم مردم را به دیدن یک فیلم خوب با #گمیچی #هنروتجربه و #فیلم_خوب_بینیم.

از صداوسیما و شهرداری هم خواهش می‌کنم که به این فیلم‌ها بها بدهند. این فیلم در بیش از ۲۰ کشور حضور پیدا کرده و افتخارات زیادی کسب کرده است، ما یک فیلم شریف ساخته‌ایم.

 

 

طراحی و اجرا : NikSoft